یا حسین الحق ،یا حسین العدل ،ویا حسین القرآن ،یابن رسول اللّه ،
نفسی لنفسک الفداء ، ولنفس من یحبک ، ویحبُّ محبیک ، ویسعد بزیارة قبرک ، ویذکر مصائبک ، ویبکی ، ویبکى لها ، وینوح علیک .
یا بطل الإسلام !
أنت جدَّدت فخر آل هاشم ، وأسست منهجاً لایغلق بابه أبدا .
سلام اللّه علیک یا أبا عبد اللّه !
یا سید الشهداء !
یا منقذ الاسلام !
یا جمال الإنسانیة !
ثمرة التفریط الندامة وثمرة الحزم السلامة
نتیجه سهل انگاری ندامت است و نتیجه دور اندیشی سلامت.
حضرت علی (ع)
خشونت و ترور از دید گاه اسلام
تألیف : دکتر یوسف قرضاوی
ترجمه : احمد سیر شیخزاده
بعضی ها بین این دو ، فرقی قائل نیستند و آنها را موضوع واحدی در نظر می گیرند . اما نظر من این است که بین آنها عموم و خصوص وجود ، یعنی هر تروری خشونت است امابعضی ازخشونتها ترور نیست . تعریف خشونت از نظر من این است که گروهی از افراد در غیر موضوع و جای خود از اسلحه ها و ابزارهای کشتار جمعی استفاده کنند در حالیکه این بکار گیری هیچ گونه توجیه شرعی ، اخلاقی و انسانی را نداشته باشد و اینکه می گویم در غیر موضوع و جای خود استفاده شود ، منظور این است که بکار گیری ابزار ، زمانی صورت گیرد که امکان حل مسئله با گفتگوی منطقی و یا مباحثه و مناظره وجود نداشته باشد . این افراد هنگام بکار گیری توجه و اهمیتی به کشتار مردم نمی کنند و از خود نمی پرسند که آیا این کار جایز است یا خیر ؟ و اگر از آنها پرسیده شود که چرا اینکار را می کنید ؟ بلا فاصله خود را مفتی و قاضی و ... به حساب می آورند . این خشونتی است که از نظر ما مردود و محکوم است .
اما ترور بکار گیری خشونت و تندی با کسانی که بین عاملان خشونت و آن افراد ، هیچگونه خصومت و درگیری وجود نداشته باشد ، بلکه هدف ترساندن و فشار آوردن به گروه دیگری است تا آنها را مجبور به تسلیم خواسته های خود کنند . از جمله [ این کارها ] : هواپیما ربایی می باشد ، اگر چه بین هواپیما ربا ها و خلبان و سرنشینان هواپیما ، خصومت و نزاعی نیست ، اما این کار به منظور فشار وارد کردن به افراد یا گروه مشخصی می باشد ، مثلاً فشار وارد کردن به حکومت و دولت یک کشور برای مطالبه یک سِری خواسته ، که از جمله این خواسته ها می تواند برای آزاد کردن زندانیان یا مطالبه پول و ... که در صورت قبول نکردن خواسته های آنها ، سرنشینان هواپیما را به قتل می رسانند و یا هواپیما را منفجر می کنند . از دیگر موارد این اعمال تروریستی ، گروگانگیری است که افرادی را که اصلاً نمی شناسند به گروگان می گیرند و مطالبات خود را از گروه یا افراد معینی می طلبند مانند جماعت ابوسیّاف در جنوب فیلیپین که مشغول این کار می باشند . و یا مانند 11 سپتامبر 2001 در آمریکا و انفجار برجهای دوقلو که بین هواپیمارباها و افراد کشته شده در این حادثه هیچگونه دشمنی وجود نداشت ، بلکه این کار واکنشی بود برای تأثیر برسیاستهای آمریکا . اگر ما خشونت را بصورت عام محکوم می کنیم ، ترور را بطورخاص محکوم می کنیم به سبب تجاوز به مردمی که نسبت به آنها مرتکب گناهی نشده اند و این مسئله در قرآن و دیگر کتابهای آسمانی به آن اشاره شده است : (( الاّ تزروُا وازرةٌ وزرَ اُخری )) نجم 38 هیچکس بارگناهان دیگری را بر دوش نمی کشد . ترور موجب وحشت و ایجاد ترس در افراد بی گناه می گردد که هر نوع ترساندن و به وحشت انداختن مردم ازنظر اسلام ظلم است و ممنوع . تقریباٌ 10 ، 12 سال پیش فتوایی در تحریم هواپیما ربایی صادر کردم این فتوا به دنبال حادثه هواپیما ربایی کوتییة بود که سرنشینان آن نزدیک به 6 ماه زندانی شده بودند و یکی ، دونفر از آنها نیز کشته شدند . همچنین فتوایی در تحریم گروگانگیری بر علیه آنچه جماعت ابوسیّاف در فیلیپین مرتکب می شدند ، صادر کردم . مگر این گروگانها چه گناهی مرتکب شده اند که باید تحت فشار و شکنجه قرار گیرند و کشته شوند .
در مورد حادثه 11 سپتامبر نیز یک سخنرانی داشتم که در آن عملیات جنایتکارانه آنرا به شدت محکوم کردم ، هر چند عاملان آن از هر آئین و سرزمینی باشند . واین تنها موقف و رأی من نیست بلکه من آنرا از مصادر اسلامی ازجمله قرآن و سنت و فقه و شریعت استخراج کرده ام . فرق جهاد مشروع با خشونت ممنوع : لازم است تعریف دقیق جهاد در اسلام که به منظور دفاع از دین و وطن و مقدسات اسلامی می باشد ، را بدانیم و سپس تفاوت آنرا با خشونتی که ما آنرا حرام و محکوم می دانیم ، مشخص و معلوم شود . اگر چه ، هم در جهاد اسلامی و هم در خشونت ازجنگ افزار ، استفاده می شود اما جهاد با تبیین هدف آن و وضوح شرایط آن و التزام به یک سری احکام شرعی و اخلاقی ، که اسلام به آن امر می کند ، از جمله رعایت آداب قبل از جنگ ، هنگام جنگ و بعد از آن مبانی آن بطور کامل روشن می گردد . اما خشونتی که بعضی گروه ها ( که شاید عده ای از آنها خود را منتسب به اسلام می دانند ) از خود نشان می دهند ، با یک نگاه انداختن ، ضعف ونقص از هدف و شرایط و ابزار آن ، معلوم می شود . البته بیشتر این حرکات از طرف جوانانی هیجان زده انجام می گیرد که هیچ شناختی از فقه و شریعت و فقه واقع ندارند و در واقع احساسات آنها بر عقلشان غلبه پیدا کرده است . و تعصب برعلم و فهم آنهاغلبه دارد و زندگی و مردم را با عینک بدبینی مشاهده می کنند ، و سوء ظن شدیدی به اطرافیان دارند و به سرعت دیگران را متهم به فسق و کفر و شرک می کنند ، بطوریکه آنها را از دایره اسلام خارج می دانند .
جهاد بکار گرفتن توان ونیرو در موضع خود وبه اندازه ای که ضرورت جهاد اقتضا دارد ، می باشد و البته با دشمنی است که به اسلام و مسلمین تجاوز کرده و ایجاد فتنه می کنند و مسلمانان را از سرزمین خود خارج می کنند و مستضعفین را اذیت و آذار می رسانند ، حقوق آنها را نادیده می گیرند و مملکتشان را به اشغال در می آورند و مقدسات آنهارا هتک می کنند .
جهاد در چنین حالتی مشروع و واجب است ((و قاتِلُوا فی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُم وَ لا تَعتَدُوا إنَّ اللَّه لا یُحِبُّ المُعتَدِین)) بقره190 در راه خدا بجنگید با کسانی که با شما می جنگند و تجاوز و تعدی نکنید ، زیرا خداوند تجاوز گران را دوست نمی دارد .
منبع : کتاب ألأسلام و العنف
چرا امامانِ خود را معصوم مینامید؟
پاسخ به عصمت امامان شیعه، که همگی اهل بیت پیامبرند، دلایل متعددی موجود است و ما از میان آنها تنها یکی را یادآور می شویم:بنا بر نقل دانشمندان شیعه و سنّی، پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در آخرین روزهای زندگانی خود فرمود: «إنّی تارکٌ فیکم الثّقلین کتاب الله وأهل بیتی وأنَّهُما لن یفترقا حتّی یردا علی الحوض»[1]. من در میان شما دو یادگار سنگین و گرانبها بجای می گذارم؛ یکی «کتاب خدا» (قرآن) و دیگری «اهل بیت من» و این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا روز رستاخیز، در کنار حوض کوثر به من برسند.در اینجا نکته ای است جالب و آن اینکه: بدون شک قرآن مجید، از هر گونه انحراف و اشتباهی در امان است و چگونه ممکن است که خطا به وحی الهی راه یابد، در حالی که فرستنده آن خدا و آورنده آن فرشته وحی و دریافت کننده آن پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) است؟ زیرا عصمت هر سه بسان آفتاب روشن است و مسلمانان جهان، پیامبر گرامی را در مقام اخذ وحی و حفظ و تبلیغ آن، مصون از اشتباه میدانند و روشن است که هر گاه کتاب خدا از چنین عصمت راستین و استوار برخوردار باشد، اهل بیت رسول خدا نیز از هر لغزش و اشتباه مصون خواهند بود. چرا که در این حدیث، عترت پیامبر، در جهت ارشاد و رهبری امت، به عنوان قرین قرآن مجید قلمداد گردیده اند و به حکم «مقارنت» هر دو از نظر عصمت، یک نواخت می باشند. به بیان دیگر؛ جهت ندارد که فرد یا افراد غیر معصومی قرین کتاب خدا شمرده شوند.روشن ترین شاهد عصمت ائمه (علیهم السلام) همان عبارت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است که فرمود: «لَنْ یَفْتَرِقا حتّی یَرِدا علَی الْحوض»؛ «این دو (در هدایت و رهبرى) هرگز از هم جدا نمی گردند تا در کنار حوض کوثر، بر من وارد شوند».هر گاه اهل بیت پیامبر از لغزش ها در امان نباشند و در مواردی به خطا روند، از قرآن که خطا در آن راه ندارد، جدا گردیده و بی راهه می روند در حالی که رسول گرامی آن را به شدّت نفی فرموده است.البته مقصود از اهل بیت در سخن پیامبر، همه بستگان نسبی و سببی آن حضرت نیستند؛ زیرا شکّی نیست که همه آنان از لغزش ها مصون نبودند. بنابراین، تنها گروه خاصّی از عترت وی، چنین افتخاری را داشتند و این مقام و موقعیت بر جمع معدودی از آنان منطبق می باشد. و آنان همان ائمه اهل بیت (علیهم السلام) هستند که در طول تاریخ روشنی بخش راه امت و حافظ سنت پیامبر و نگهبان شریعت او بودند.
ماه پیروزی خون بر شمشیر بر همه عاشقان اباعبدالله الحسین تسلیت با
حدیث هفته
خشونت و ترور از دید گاه اسلام
چرا امامانِ خود را معصوم مینامید؟
5701